تشخیص فرصت های کسب و کار یعنی چه؟
کارآفرینان موفق چگونه فرصت های کسب و کاری را کشف می کنند؟
چطور برخی افراد فرصتها را کشف میکنند و برخی دیگر قادر به تشخیص آن نیستند؟
تشخیص فرصت های کسب و کار
همانطور که در یادداشت «فرصتهای کسب و کار جه هستند؟» عنوان نمودم فرصت های کسب و کاری همان نیاز هایی در بازار هستند که می توان از طریق راه اندازی یک کسب و کار آنها را حل یا رفع نمود. به عبارت دیگر حل مساله می تواند در قالب یک کسب وکار دانش بنیان صورت گرفته و آن کسب و کار از این حل مساله مثلا به درآمد برسد و برای آن کسب و کار منافع اقتصادی یا اعتباری یا هر ارزش مطلوب دیگری را به همراه داشته باشد. معمولاً افرادی که وارد دنیای کسب و کار میشوند احساس میکنند که نقطهی شروع کسب و کار از ایده است. درنتیجه تمام تمرکز خود را روی طراحی ایدههای مختلفی برای شروع یک استارتآپ میکنند. درصورتی که قبل از ایدهیابی مرحلهی مهمی به نام تشخیص فرصت کسب و کار وجود دارد. اگر دیدهاید که ایدهای توانسته به موفقیت خوبی برسد در حقیقت فرصت خوبی را ایجاد یا شناسایی کرده است. مثلاً افزایش توجه خانواده ها به آموزش کودکان یا کاهش در جامعه میتواند یک فرصت مناسب برای شما باشد؛ سپس تلاش میکنید با ارائه یک ایدهی مناسب از این فرصت استفاده کرده و با یک مدل کسب و کار عالی (که در یادداشت با عنوان “چگونه ایده هایمان را اجرایی کنیم؟” بدان اشاره کردم) از این موقعیت درآمدزایی کنید. مثلا راه اندازی مرکز آموزش های آنلاین کودکان یا بازی تحت تلفن همراه آموزشی، فرصت و ایده دو روی یک سکه هستند و هر دو بهطور همزمان در راهاندازی یک استارتآپ مطرح میشوند.
به عبارت دیگر نقش اصلی کارآفرین در جامعه، کشف فرصت و خلق ثروت است.
یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینان، اینست که دائماً به دنبال ایجاد یا شناسایی فرصتهای جدید در محیط اطراف خود هستند. همانطور که اشاره شد منظور از فرصت، همان شرایط و موقعیتی است که میتواند با ارائه یک راه حل توسط ما منجر به پیشرفت و توسعه ما شود.
توجه داشته باشید که ممکن است امروز فرصتی را شناسایی کنید اما در آینده این فرصت برای شما مناسب تشخیص داده نشود. برای مثال شاید در زمان حاضر اشتیاق مردم به خریدهای اینترنتی زیاد باشد ولی ممکن است در آینده از این شور و اشتیاق کاسته شود.
آنچه که در تشخیص یک فرصت و ارائه یک راهکار و محصول اهمیت زیادی دارد، زمان است.
در مسیر طراحی و راه اندازی یک شرکت دانش بنیان باید به دنبال فرصتهایی باشید که در سالهای آینده هم برای شما شرایط ویژهای را فراهم میکند و بتوانید از آن درآمدزایی کنید و فقط محدود به چند سال نباشد. به همین دلیل است که تکنیکهای مختلف در تشخیص یک فرصت کمک میکند که آنچه در آینده بهعنوان یک موقعیت ویژه بهحساب میآید را تحلیل کنید و فرصتهای مناسب را شناسایی کنید. شناسایی فرصت نیازمند درک صحیح از حوزه و صنعتی است که قصد فعالیت در آن را دارید؛ مثلا حوزه داروسازی یا حراجی آنلاین؛ یعنی علاوه بر اینکه وضعیت فعلی یک حوزه یا صنعت را بررسی میکنید، وضعیت آینده آن را هم تحلیل کنید چون ایده و محصول نهایی شما درنهایت در یک صنعت خاص عرضه خواهد شد و تا جای ممکن باید از محیط پیرامون خود اطلاعات لازم را کسب کنید. اگر میخواهید در حوزهی ICT یا فناوری اطلاعات و ارتباطات فعالیت کنید باید همیشه مطالب موجود در روزنامهها، سایتها و گزارشهای خاص این حوزه را مطالعه کنید و با افرادی که دارای تجربه و اطلاعات زیادی در این حوزه هستند بیشتر ارتباط داشته باشید تا بتوانید فرصتهای مناسب در این صنعت را بهخوبی شناسایی کنید.
تشخیص فرصت های کسب وکاری توسط کارآفرینان
کارآفرینان موفق چگونه فرصت های کسب وکاری را تشخیص داده اند؟
شناسایی فرصت در یک حوزه، صنعت یا بازار کار آسانی نیست. بسیاری از کارآفرینان در وهله اول توانستهاند یک فرصت بکر را از دل صنعت یا بازار پیدا کرده و زمینه خلق نوآوری را برای خود ایجاد نمایند. اما چطور به این قابلیت رسیدهاند؟ چطور برخی افراد فرصتها را کشف میکنند و برخی دیگر قادر به تشخیص آن نیستند؟ در جواب به این سؤال باید بدانید که خود کارآفرینان در جهت یافتن یک فرصت چه فعالیتهایی را انجام دادهاند. مطمئن باشید کارآفرینان در جهت یافتن یک فرصت، مجموعه فعالیتهایی را انجام دادهاند. به مدل زیر که در کارگاهی در مرکز توانمندسازی کسب و کارهای نوپا ارائه شد دقت کنید:
این مدل در من در کارگاه “کشف ایده های طلایی کسب و کار” به تفصیل به آن می پردازم، بهخوبی نشان داده است که برای شناسایی یک فرصت از سه عامل استفاده شده است. در حقیقت کارآفرینان از این سه عامل یا ترکیبی از آنها استفاده کردهاند و به فرصتی دستیافتهاند. این سه عامل عبارتاند از:
-
دانش قبلی از بازار و مسائل مشتری
-
هوشیاری کارآفرینانه
-
شبکههای افراد و منابع
براساس این مدل اگر بخواهید که فرصتهای مختلفی دستیابید باید این سه عامل زیر را در خود تقویت کنید. در حقیقت این سه عامل در تشخیص یک فرصت به کارآفرینان کمک زیادی میکند. در ادامه این سه عامل توصیف شده است.
دانش قبلی از بازار و مسائل مشتریان:
دانش قبلی اشاره به اطلاعات خاص شما به یک موضوع دارد. همان که در برخی موارد Domain Knowledge هم گفته می شود. مثلاً اگر شما به صنعت تجهیزات پزشکی علاقهمند هستید هر آنچه در مورد این صنعت میدانید (از مشتریان، رقبا، اخبار و اطلاعات) دانش شما را در این حوزه تشکیل میدهد. این کار معمولاً به دو شکل انجام میشود. گاهی اوقات با شرکت در همایش، رویدادها و یا کارگاههای آموزشی اطلاعات و دانش خود از آن صنعت را زیاد میکنید و گاهی اوقات هم اطلاعات شما در یک صنعت خاص برحسب تجربه کامل میشود. مثلاً شما به عنوان یک کارآموز در یک شرکت فعالیت نموده و یا به مدت چند سال در صنعت یا بازار موردعلاقه خود به عنوان یک کارشناس مشغول به فعالیت میشوید. هر آنچه در این مدت یاد گرفتهاید همان دانش و اطلاعات شما را تکمیل خواهد نمود. گاهی اوقات هم در صنعتی مشغول به کار نیستید ولی خودتان برحسب تجربه فردی و پیگیری اخبار و مطالعه مقالههای آن صنعت توانستهاید به اطلاعاتی از صنعت مورد علاقه خود دست یابید. شما باید تا جای ممکن اطلاعات خود را نسبت به صنعت موردعلاقه خود زیاد کنید. دانش قبلی شما باعث میشود تا درک بهتری نسبت به بازار خود داشته باشید و بدانید که مشتریان این صنعت چه مشکلاتی دارند. شناسایی این مشکلات (Problem) یا مساله ها یا نیازهای بازار همان فرصت هایی است که شما می توانید با ارائه یک راه حل در قالب ایده آنها را رفع نمایید.
آیا اقدامات لازم برای افزایش دانش قبلی از بازارها و مسائل مشتریان حوزه مورد علاقه را انجام می دهید؟
-
شرکت در کارگاههای آموزشی، همایشها و سمینارهای مربوط به صنعت موردعلاقه
-
مطالعه مجله، مقاله و کتاب های مربوط به صنعت مورد علاقه
-
پیگیری و مطالعه گزارشهای منتشرشده از صنعت خود در سایتها و منابع مختلف
-
تحلیل مداوم مدل کسب و کار و روند ایجاد و رشد کسب و کارهای مختلف
-
فعالیت به شکل کارورزی، کارآموزی یا اشتغال در صنعت مورد علاقه
مثلا در قالب طرح های کارآموزی مجموعه رشدانا در مشهد یا کارآموزی های دانشگاهی
-
صحبت و مصاحبه با مشتریان موجود در حوزه موردنظر
-
شناخت کسبوکارهای موفق و دانش بنیان مشغول به فعالیت و موفق و ناموفق در آن صنعت
برای شناخت بیشتر شرکت های فعال در یک حوزه می توانید در اینترنت جستجو کرده و یا مثلا به لیست شرکتهای دانش بنیان پارک علم و فناوری خراسان مراجعه نمایید.
شبکههای افراد و منابع:
شبکه افراد همان مجموعه افرادی است که شما با آنها در ارتباط بوده و یا تماس دارید. شبکه افراد بخشی از همان مفهوم مهمی است که جدیدا در دنیا به شدت به آن توجه شده و به آن سرمایه اجتماعی (Social Capital) گویند. شبکه شما مجموعه افرادی با مهارت ها و تجربه های مختلف هستند که اگر نیاز به آنها داشتید میتوانند شما را کمک و یا راهنمایی نمایند. تجربه کارآفرینان بزرگ نشان داده که خیلی از ایده ها در حین صحبت با دوستان کشف یا خلق شده اند. ارتباط با دیگران و دوستان به این موضوع کمک زیادی می کند. احتمالا گاهی متوجه یک منبع مالی یا اطلاعاتی در اطراف خود شدهاید که بهوسیله آن توانستهاید به ایده جدیدی برسید یا کارهای جدیدی را شروع کنید. افرادی که شبکه ارتباطی قوی بین سایرین داشته و با منابع مختلفی در ارتباط بوده، توانستهاند فرصتهای بهتری را در کوتاهترین زمان پیدا و از آن استفاده کنند. تا جای ممکن باید شبکه ارتباطی خود را وسیع کنید. علاوه بر این باید به انواع منابع مالی، فیزیکی و اطلاعاتی دسترسی داشته باشید.
آیا اقدامات لازم برای افزایش شبکه افراد و منابع خود را انجام می دهید؟
-
شناخت کارآفرینان و مالکان کسبوکار صنعت موردعلاقه
-
شناخت افراد خبره، متخصص و صاحبنظران صنعت
-
عضویت و پیگیری گروههای شبکههای اجتماعی مرتبط با کسب و کار و صنعت خود
-
شناخت و ارتباط با افراد دارای دسترسی به منابع مورد نیاز کسب و کار مالی یا فیزیکی
-
حضور در نشست ها و رویدادهای شبکه سازی مرتبط با کسب و کار و حوزه تخصصی موردعلاقه خود
به عنوان مثال اگر علاقه مند به راه اندازی کسب و کار در حوزه علم داده (Data Science) هستید باید رویدادهای معتبر و مهم مرتبط با این حوزه در شهر خود یا در کشور را مثلا کافه دیتا در شهر مشهد و اگر علاقه مند به فعالیت در حوزه بازاریابی دیجیتال هستید حضور در نشستهای ماهانه کافه دیجیتال مارکتینگ در مشهد یا نشست های حوزه بلاک چین در تهران را پیگیری کنید.
هوشیاری کارآفرینانه:
یک توانایی ذهنی است که شما را در دنیای کارآفرینی به شدت کمک خواهد نمود. کارآفرینان دارای هوشیاری کارآفرینانه هستند یعنی نسبت به تغییرات محیطی، رخدادها و روندهای موجود در یک صنعت حساس بوده و به آن توجه ویژه دارند. این تغییرات میتواند در فناوری، تغییرات در بازار، تغییرات در سیاستهای دولت، رخدادهای شکلگرفته در یک دوره زمانی خاص و روندهایی باشد که در جمعیت و جامعه شکل میگیرد. آنچه مهم است این است که به این تغییرات، رویدادها و روندها حساس باشید. همین هوشیاری کارآفرینانه باعث میشود که افراد مختلف، فرصتهای متفاوتی هم پیدا میکنند چرا که میزان حساسیت افراد به این عوامل متفاوت است. هوشیاری کارآفرینانه شما را قادر میسازد که بتوانید بهدرستی به دنبال اطلاعات باشید و بتوانید بین آنچه در صنعت یا بازار پیدا کردید ارتباط برقرار کنید و سپس با ارزیابی صحیح قادر باشید اطلاعات درست را از نادرست تشخیص دهید.
آیا اقدامات لازم برای افزایش هوشیاری کارآفرینانه خود را انجام می دهید؟
-
مطالعه گزارشها و صحبت با مشتریان و کسبوکارهای مختلف و شناسایی روند خاصی در صنعت موردعلاقه
-
شناخت رویدادی خاص و غیرمنتظره در صنعت شما
-
رصد تغییرات در نگرشها، سلیقهها، باورهای مشتریان
-
رصد تغییرات در تکنولوژی حوزه یا صنعت موردعلاقه شما
-
رصد تغییرات در دانش و علوم مرتبط با صنعت شما
-
کشف رابطه معنی دار بین تغییرات یاده شده بالا
نهایتا زمانی که این سه عامل را در خود تقویت نمایید می توانید به موقعیتهای بکر صنعت یا بازار خود بهتر دست پیدا کنید. باید بدانید که تشخیص یک فرصت امری ساده ای نیست که بتوانید با خانهنشینی به آن برسید. باید از خانه بیرون آمده و صنعت و بازار خود را بهدقت زیر نظر داشته باشید. از هر اطلاعاتی که مرتبط با کار شماست بهسادگی عبور نکنید شاید این اطلاعات امروز به درد شما نخورد اما در آینده مورداستفاده شما قرار خواهد گرفت.
برای من به شخصه این موضوع قابل درک نیست! دفعات زیادی پیش آمده و در کارگاه ها و کلاس درس دانشگاه یا جلسات مشاوره از افراد علاقه مند به کارآفرینی در یک صنعت مشخص سوال میکنم «چه افراد و کسب و کارهای موفق و ناموفقی در این حوزه میشناسید؟» و پاسخ آنها هیچ یا بی ارزش است! چگونه می توان برای تشخیص فرصت های یک حوزه و کارآفرینی تلاش نمود و افراد و کسب و کارهای موجود و ایده های آنها و مدل کسب و کار آنها را نشناخت! این ورود چشم بسته به این حوزه است که نتیجه آن هم از پیش روشن است پس لطفا درک و شناخت از حوزه مورد علاقه از یک سو و مهارت های کارآفرینی خود را برای موفقیت در کسب و کار افزایش دهید.
منابع مورداستفاده:
Study.com,Ictstartups
به نظر شما چگونه می توان فرصت های کسب و کاری بهتری کشف نمود؟
به روشی می توان مهارت تشخیص فرصت های کسب و کاری را در خود افزایش داد؟
بسیار جالب بود در مورد شناخت نیاز های بازار واقعا گاهی ادم کلی زحمت میکشه و با توجه به نیازی که جامعه داره کسب و کاری برای خودش درست میکنه ولی تا قبل از اینکه به بازدهی برسه نیاز جامعه به اون کسب و کار کمرنگ میشه.دقیقا مثل خرید اینترنتی که که به دلیل کرونا رواج پیدا کرده
بسیار مطلب مفید و کاربردی بود.به نظر من همان طور که در متن هم اشاره شد برای افزایش مهارت تشخیص فرصت های کسب و کار باید رویدادها اطرافمان را به صورت هوشمندانه رصد کنیم و بتوانیم از هر چالش و مشکلی به چشم فرصت استفاده کنیم و در کنارش دید کاربران و مشتریان در زمینه محصول خود ارائه دهیم.مطلب بسیار مفیدی بود.
بسیار با این مقاله موافق بودم . به نظر من دانش قبلی از بازارها و مسائل مشتریان شاید مهم ترین عامل برای رسیدن به یک فرصت توسط کارآفرین است . به عنوان مثال چند سال پیش دوست پدرم به یکی از کشورهای شرق آسیا سفر کرد و خواست اجناسی رو وارد کنه و به فروش برسونه. هدف خودش خرید لوازم خانگی بوده اما قبل حرکت پسر کوچیکش بهش گفت که عروسک مرد عنکبوتی بیار. همکار پدرم وقتی در اون کشور شرق آسیایی تمام لوازم منزل مورد نیاز خودشو خرید کمی پول براش باقی مونده بود با اونها چندین عروسک مردعنکبوتی هم خریداری کرد. در برگشت به ایران تمام عروسک ها رو به سرعت از ایشون خریداری کردن اما لوازم منزل تا سالها روی دستشون موند. حالا از این داستان میخواستم به این برسم که برای تشخیص کسب وکار جدید و ایجاد یک فرصت شغلی به نظر من در گام اول باید یک دانشی از بازار و مشتریانش داشته باشیم تا احتمال شکست ما کمتر بشه.
با سلام و سپاس از ارائه این مطلب مفید.
به نظر من کشف فرصت علاوه بر اطلاعات بالا نیازمند شناخت نقاط پنهان روان انسان نیز هست، به طور مثال راحتتر کردن کارها یا استرس نداشتن هنگام استفاده از یک محصول یا تمایل به تشویق شدن مثالهایی از ناخودآگاه انسان است که میتواند کمک کند نیازی را تشخیص دهیم که کاربر حتی هنوز متوجه آن نیست. و در ادامه یکی از بهترین منابع فرصتها شکایتها و نارضایتیهای مردم است که هرکدام از آنها را میتوانیم یک فرصت ببینیم.
یکی از مسائلی که حسب تجربه به آن رسیدهام این است که ارتباط با افراد در حوزههای مختلف در زندگی روزمره و ورود به دایره افراد نه لزوما داخل رشتهای، میتواند باعث شناخت فرصتهای بسیاری شود.
برای مثال: ما در رشته کامپیوتر تخصص داریم و دوستانی داریم که در زمینه پزشکی کار تحلیل شرایط بیماران یا کارهایی تحقیقاتی انجام میهند. شاید آن ها در روز مره خود کارهای بسیاری را به شکل دستی انجام دهند که این محاسبات میتواند به شکل اتومات باشد. یا فرصتی برای بدست آوردن راه حلهایی برای بیماران، با استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی.
این نوعی فرصت است که از شناخت زمینهای به همراه دایره افراد از تخصصهای گوناگون بدست میاید.
بسیار عالی و کامل بود و جای هیچ پرسشی باقی نگذاشت.
از نظر من بررسی سیستم ها و فناوری های متنوع و اطلاع داشتن ازین کسب و کار ها میتواند خیلی کمک کننده باشد.
اطلاعات علمی هم بسیار مهم است مخصوصا اطلاعات بروز. بطور مثال فردی که ۵ سال پیش در حوزه ی شبکه های کامپیوتری کار کرده و با همان اطلاعات تا الان در این زمینه فعالیت داشته فرد مناسبی برای گسترش یک کسب و کار در این زمینه نیست زیرا این حوزه بسیار رشد کرده و تجهیزات نرم افزاری و سخت افزاری هم بنا به این رشد تغییر کرده اند و خب امکان دارد ایده ی آن فرد با تجهیزات جدید از نظر پیاده سازی ،هزینه، نیروی کار بسیار متفاوت باشد.
در پاسخ به سوال اول که “چگونه می توان فرصت های کسب و کاری بهتری کشف نمود؟”
به نظر من در عین حیاتی بودن ۲فاکتور دانش بازار و کارآفرینی هوشیارانه با توجه به اینکه امروزه امکان کسب هرگونه دانشی بسیار راحت و قابل دسترسی شده و رویدادها و همایش های زیادی در سطح مبتدی و تخصصی نیز برگزار می شود با رسیدن به نقطه ای خاص از دانش در هر حوزه می توان برای کسب تجربه ی واقعی همانطور که در متن ذکر شده به عنوان کارآموز در شرکت ها کسب تجربه کرد داشتن شبکه افراد و یک سرمایه گذاری اجتماعی بالا می تواند مهم ترین فاکتور باشد. .
.
اما داشتن ارتباطات انسانی بالا می تواند به شکل های مختف و گوناگونی کمک کننده از جمله مهم ترین مواردی که به نظر من می آیند:
۱) باعث باز شدن درهایی جدید و معرفی حوزه هایی شود که پیش از این حتی از وجود آن ها نیز اطلاعی نداشتیم برای مثال قصد دارم از استوری چند روز قبل شما در مورد ایلان ماسک و ارزهای دیجیتال وام بگیرم و به اینجایی برسم که اگر معرفی این بازار که امروز بسیار شناخته شده هست ۶-۷ سال قبل به سبب داشتن دایره اجتماعی مناسب و فعال در زمینه های گوناگون به دانشجویان این کلاس انجام میشد شاید خیلی از افراد حاضر از جمله خود من الان در اینجا حضور نداشتیم و مسیری متفاوت در زندگی پیش گرفته بودیم اما شاید ۸۰ درصد افراد در آن زمان حتی از وجود همچین بازار و امکان فعالیتی بی اطلاع بودیم و قطعا این مسئله به بازارها و صنایع بسیار دیگری نیز در حال حاضر و آینده و فرصت های کارآفرینی و رفع کمبود های آن ها نیز بسط پذیر است که چطور آشنایی به موقع که فرصت اقدام را ایجاد کند در سایه ارتباطات مفید و گره گشاست
۲) امروزه اهمیت فعالیت های بین رشته ای بسیار بیشتر از گذشته شده است و در پروژه های مهم و بزرگ، افرادی با دانش در زمینه های مختلف بایستی با یکدیگر فعالیت کنند و مجددا از متن و این بخش بهره میگیرم “خیلی از ایده ها در حین صحبت با دوستان کشف یا خلق شده اند.” که ایده های بزرگ بین رشته ای نیز می توانند در اثر همین هم صحبتی با افراد فعال در حوزه های مرتبط دیگر شکل بگیرد
۳) در سومین مورد از اهمیت این دایره افراد باید بگم که به نظرم مجدد این ارتباطات حتی میتونن در زمینه ی کسب تجربه و دانش هم خیلی خیلی کمک کنند ، از نظر انتقال تجربه و دانش و به صورت کمک برای مشغول شدن به عنوان کارآموز توسط افراد با قدرت و با نفوذتر
۴) حتی ممکن است چندین و چند نفر از افرادی که با آن ها در ارتباط هستیم به شخصه از نظر فنی و علمی افراد کارآمدی نباشند اما قدرت آن ها دقیقا در داشتن دایره اجتماعی مناسب باشد و بتوانند با معرفی و ایجاد امکان ارتباط با افراد مناسب از دایره ارتباطی آنها مسیر هموارتری در زمینه کارآفرینی برای ما ایجاد شود
مقاله بسیار کاملی بود مخصوصاً قسمت هوشیاری کار آفرینانه اش که برای بنده هم دید جدیدی به همراه داشت و هم نکته خیلی خوبی که از آن دریافتم حساسیت این مهارت در پیدا کردن فرصت است که حتی رصد دانش و علوم تئوری مربوطه به زمینه ما مهم بوده و کاملاً منطقی است که تغییر و پیشرفت در این زمینه که شاید بگوییم ممکن است تا سال ها تجاری سازی نشود روی زمینه تاثیر خواهد گذاشت. به طور مثال یک نفر از آشنایان بنده زمانی که به تجارت کالای الکترونیکی ای مشغول بود چون به زمینه علمی این موضوع توجه نمی کرد از هر دو معامله اش یکی به ضرر ختم می شد تا این که متوجه شد که علم در این زمینه بسیار سریع رشد میکند و علاوه بر آن این رشد سریع تجاری سازی سریع را هم به همراه دارد و بنابر این باید دانش خود را در این حوزه بالا تر ببرد.
مطالب بیان شده به خصوص دربارهی عوامل شناسایی فرصت خیلی مفید بودن. فقط یکی از موارد دیگهای که به نظرم تاکید روش میتونه مفید باشه (البته به نحوی میشه این مورد رو ترکیبی از شبکههای افراد و منابع و هوشیاری کارآفرینانه در نظر گرفت) اینه که شخصی که میخواد به صورت کارآفرینانه عمل کنه، بهتره اعمال کارآفرینانهی سایر شرکتها یا افراد با کسب و کار مرتبط رو با ریزبینی تحت نظر داشته باشه؛ چون همین امر میتونه تجربهی مفیدی در راستای نحوهی کشف فرصتهای جدید باشه و یا اینکه باعث بشه بهبودی برای ایدههای همان شرکتهایی که تحت نظر داشتیم کشف کنیم که میتونه باعث موفقیت بیشتر ما در اون زمینه بشه.
ممنون بابت مطالب عنوان شده که بسیار روان و قانع کننده بود.
شخصا هیچ وقت به مرحله قبل از ایده که همون شناسایی فرصت هست، فکر نمی کردم و همیشه برای شروع یک کار جدید یا راه اندازی یک کسب و کار، به دنبال یک ایده قابل اجرا می گشتم.
به نظر بنده و همانطور که مطرح فرموده بودید، رشد ارگانیک کاملا با این مدل سازگاره به شرطی که در حوزه اون تخصص و صنعت مورد علاقه اتفاق بیافته! طی این مسیر، دو بخش “شبکه ها” و “تجربه و شناخت بازارها” به صورت خود به خودی تقویت میشه و بخش “هوشمندی” رو هم باید به با مطالعه و حساسیت بیشتر در این زمینه تقویت کنیم.
علی رقم مخالفتم با ذات این بحث و این روش زندگی، بنظر این روش می تواند بسیار کمک کننده باشد. همانطور که در متن گفته شد، فرصتهایی که برای پیشرفت لازم هستند فرصتهای زیادی نیستند و گاه گاه پیش می آیند. از این رو لازم است که شخص به دنبال بزنگاهی باشد تا بتواند از آن نهایت استفاده را کند. اما سوال من این است که آیا هدف از به دنیا آمدن ثروتمند شدن است؟ از نظر من نه، درآمد و ثروت تنها وسیله ای هستند که به اشتباه برای رفع نیاز ها و تقاضاهای آدمی قرار داده شده اند. اینکه انسان از زندگی خودش بزند و تمام وقت خود را صرف پیدا کردن موقعیتی کند که منجر به پیشرفت آن در تنها یک جنبه از زندگی اش کند کاملا متناقض با هدف ابتدایی درآمد زایی و حتی زندگی بشر است.
من به مراتب یک زندگی در حد متوسط و با این مزیت که بتوانم به فعالیت های روزمره و تفریحات خودم برسم را به یک زندگی پردرآمد و البته با این نقص که وقت اضافی برای هیچ کاری نداشته باشم را ترجیح می دهم.
با این حال مطالب ارائه شده بنظر من مطالب مفیدی در حوزه کارآفرینی هستند و می تواند نقشه راه مناسبی برای افرادی که علاقه مند به این حوزه هستند باشد. و قطعا این مسیر نیازمند تلاش و صبر بسیار است.
بسیار موافقم ایده هر چه قدر ناب باشد اما نیاز آن در جامعه دیده نشود به هیچ نتیجه ایی نمیرسد در ابتدا باید نیاز سنجی کرد و با توجه به آن ایده طراحی کرد که مرحله دومین یک استارتاپ موفق می باشد
“فرصت و ایده دو روی یک سکه هستند و هر دو بهطور همزمان در راهاندازی یک استارتآپ مطرح میشوند.”
جمله ای جالب و کلیدی.
خیلی مقاله مفیدی بود و کاملا با آن چه که گفته شد موافقم.به نظر من مهم ترین عامل برای کشف یک فرصت خوب پیش بینی نیاز بازار در سال های آینده اس که این مساله نیازمند داشتن دانش قبلی از بازار و مسائل مشتریان هست که در متن هم به اون اشاره شد؛به عبارتی به نظر من کار کردن در اون حوزه مدنظر قطعا یکی از پیش نیاز های رسیدن به یک فرصت خوب توسط کارآفرین هست
مطلب مفید بود و کاملا موافقم که نمیشه به صورت چشم بسته و بدون استفاده از مشاور کسب و کار و مشاور استارتاپ وارد یک صنعت شد و فرصت های آن حوزه رو تشخص داد بلکه تشخیص و دستیابی به فرصت ها یک فرآیند از قبل طراحی شده است و نیاز به دانش و تجربه و توانایی ذهنی نسبت به تفییرات و رخداد ها برای استخراج فرصت ها داره.گاهی ممکنه فرصت ها از شبکه های ارتباطی کارآفرین به او منتقل بشه که این هم راه یک شبه نیست و نیاز به تلاش مداوم برای گسترش شبکه و دانش داره.
هر سه عامل به نظرم ضروری هستن و حس میکنم حتی اگر کسی بدون دانش به این عوامل موفق بشه نا خواسته این ۳ عامل رو بهره برده و به شدت به تاثیر شبکه افراد متعقدم
سلام
ممنون از مطلب مفیدتون، دید من بازتر شد نسبت به این موضوع
هم خودم کمی تصوراتم اشتباه بود و هم در بین اطرافیان و مخصوصا کسایی که در این مسیر شکست میخورند متوجه نقص هایی در نکاتی که شما گفتید می شویم.
اما یه جمله ای هست که میگه اصالت به تقاضا هست. یعنی این میزان تقاضاست که یک نیازی که از طریق روش هایی که در این مقاله ذکر شده تشخیص داده شده را موفق و ارزشمند میکند.
یه جمله دیگه هم هست که میگه ما آدما میانگین ۵ نفر از نزدیک ترین دوستامون هستیم. که مربوط به مورد شبکه های افراد و منابع مرتبط هست. البته کاری ندارم که چقد این جمله درست هست ولی تاثیر زیاد نزدیک ترین افراد در افکار و اعمال مارو میرسونه و حتی ممکنه به مسیری که میخوایم بریم جهت بده. حالا اینکه به نفع ما باشد یا به ضرر، بستگی به دوستانمان دارد.
روش دیگه ای که برای کشف فرصت به ذهنم میرسه، شاید به طور کلی جالب نباشه اما خب بعضی از کشورها نسبت به کشور ما در زمینه های فناوری و … چندگام جلوتر هستند، یک سری ایده ها و کسب و کارهایی دارند که بسیار موفق بوده اند و ممکن از نمونه داخلی اش را نداشته باشیم، این تشخیصه و الگوبرداری از بقیه و سپس تجزیه و تحلیلش متناسب با شرایط کشور و مردمانمان و دخیل کردن قوه خلاقیت در آن(که لزوما کپی برداری نباشد) میتواند منجر به کشف فرصت و سپس ارائه ایده شود که خیلی هم بگیرد. کمااینکه همچین سناریویی رو کم نداریم داخل کشورمان. البته لزوما به معنای کپی برداری از بقیه نیست. و البته این کار اگر با نکاتی که در این مقاله گفته شده است ترکیب شود خیلی میتواند بهتر نتیجه بدهد.
این جمله «اگر میخواهید در حوزهی ICT یا فناوری اطلاعات و ارتباطات فعالیت کنید باید همیشه مطالب موجود در روزنامهها، سایتها و گزارشهای خاص این حوزه را مطالعه کنید و با افرادی که دارای تجربه و اطلاعات زیادی در این حوزه هستند بیشتر ارتباط داشته باشید تا بتوانید فرصتهای مناسب در این صنعت را بهخوبی شناسایی کنید.» را در نظر بگیرید.خیلی از کسب و کار ها بر اساس نیاز تشکیل شده اند و صرف اینکه در این حوزه ها فقط مطلب بخونیم لازم هست ولی کافی نیست.باید بریم کف بازار و مردم.حتی این کار هم زیاد لازم نیست چرا که کافیه نیاز های خودمون و اطرافیانمون رو بررسی کنیم.خیلی مطلب خوبی بود .حضور در نشست ها و از این قبیل موارد تاثیر چشم گیری در پیشرفت ما خواهد داشت.
عرض سلام و خسته نباشید. مطالب خیلی مفیدی بود ممنون. اما این مطلب این رو میخواد برسونه که هوشیاری کارآفرینانه فقط در بعضی از افراد هست؟یعنی افراد خاصی میتونن کارآفرین بشن یا هرکسی میتونه این توانایی رو در خودش تقویت کنه؟
سلام
اتفاقا این مطلب داره میگه درسته بخشی از هوشیاری کارآفرینانه ممکنه در برخی افراد به دلایل وجود مهارتهای مختلف بیشتر باشه ولی تقریبا برای همه کاملا اکتسابی و قابل تقویت شدن است.
بسیار مطالب جالب و جذابی بود. به شخصه به نظر من برای راه اندازی یک کسب و کار جدید و نوآوری در صنعت از جمله مواردی که گفته شد شناخت بازار و تجربه افرادی هست که کارآفرین بوده اند و قبلا این راه ها را گذرانده اند یکی از مهم ترین عوامل تشخیص فرصت هاست. چون بدون شناخت راه و مشکلات و سختی های که در مسیر کارآفرینی وجود دارد نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت.
صحبت با افراد مطلع و سرمایه اجتماعی نیز باعث دید بهتر ما نسبت به مسیر کارآفرینی و چالش های پیش روی آن خواهد شد.
بسیار کامل، کاربردی و قابل تامل بود. به عنوان کسی که پا به دنیای کارآفرینی گذاشتم و امیدوارم این نظر برای کسایی که بعد از پیدا کردن ایده متناسب با دانش و توضیحات شما بذارن، مفید باشه. بعد از شناخت درست مشکلات و استفاده از اونها به عنوان فرصت، همه چیز تمام نشده! در واقع کارآفرینی اصلا آسون نیست و پیدا کردن ایده، تنها نقطه صفر هست که واقعا اهمیت داره و مهمه. توصیه میکنم در کنار صحبت های استاد بزرگوار، علاوه بر تمرکز بر روی پیدا کردن فرصت، روی مهارت های دیگه مثل مدیریت، منابع انسانی، مدیریت مالی و … همه و همه تمرکز کنیم و یاد بگیریم تا مراحل بعدی هم با موفقیت طی کنیم.
همچنین به عنوان یک پیشنهاد شخصی، شاید پیدا کردن مشکلات ایده افراد دیگه و ارائه اون به صورتی که مشکلات قبلی رو نداشته باشه، یکی از بهترین راهکارها برای پیدا کردن ایده در کوتاهترین زمانه.
با سلام
من هم موافق هستم، تجربه چند ساله حوزه استارت آپ ها نشان داده که در بعضی موارد ایده هایی وجود داشته و افراد مختلفی در گذشته هم روش کار کردند ولی شکست خوردند. اما بعد ها یک گروه توانسته اون ایده رو به رشد و بلوغ برسونه و در نهایت اون ایده به اسم اون شرکت همه جا شناخته میشه. دلیلش میتونه همین مطالب گفته شده باشه، عدم شناخت درست ، شبکه افراد و منابع ضعیف و دانش کم در زیمنه بازار اون ایده میتونه در نهایت ایده رو به شکست برسونه.
بنابریان در کنار دانش های فنی برای اون ایده خاص، سه عاملی که گفته شد برای به نتیجه رساندن اون ایده بسیار مهم است
خیلی مطلب مفیدی بود تمام نیازهای یک کسب و کار نوپا را لحاظ کرده بودید و دید بهتری نسبت به کارآفرینی به من داد.
دقیقا در ضمینه ux هم همیشه باید نیازهای شرکت و مشتریان را مورد بررسی قرار داد و همواره پیگیر نیازهای جدید آنها باشیم تا بتوانیم بهترین محصول نهایی رو ارائه بدیم. ممنون از مطلب مفید شما.
به نظر من علاوه بر دانش و هوش و سرمایه مورد مهم در کارآفرینی سرمایه منابع و افراد و حفظ و نگهداری ان است زیرا هرچند میتوان بقیه موارد را در جاهای دیگر هزینه و استفاده کرد اما این شبکه افراد و منابع است که کار و استارتاپ شما را تعریف میکنند و در واقع مشخصهی اصلی آن و ویژگی مهم آن هستند.
سلام
به نظرم موارد بالا برای یک شخص که می خواهد از ۰ شروع کند خیلی کامل است ولی اگر سرمایه پولی رو هم بهش اضافه کنیم کامل تر میشود چراکه برای کشف خیلی از فرصت سرمایه مالی هم کمک مکیکند چرا که برای این که وار صنعت بشیم شاید لازم باشد مکان های مختلفی از جمله کشور های دیگر برویم یا فعالیت در خیلی از موسسات به منابع مالی نیاز دارد. ولی در کل با این مقاله موافقم همچنین به نظرم یکی از موراد مهم ارتباط یا سرمایه اجتماعی است که میتواند تجربه و دانش را هم تحت تاثیر قرار دهد برای ورود به صنعت و کسب تجربه و دانش مهم است.
با مقاله موافقم اما این جمله خیلی دقیق بود.”آنچه که در تشخیص یک فرصت و ارائه یک راهکار و محصول اهمیت زیادی دارد، زمان است.”
دقیقا مثل وقتی که تاکسی های اینترنتی تازه اومده بود و فرصت خوبی پیش پای استارت آپ ها بوجود اومده بود ولی اونایی که دیر جنبیدن کاملا نابود شدن.