روحیهای در کشور وجود دارد که هیچ گونه نوگرایی را برنمی تابد. کافی است تحرک و جریانی برای این روحیه نامفهوم یا ناسازگارباشد، به جای تحقیق و پژوهش درباره آن علم مخالفت را در برابرش بلند میکند. حال تصور کنید که این روحیه مقاومت در برابر نوگرایی با نوعی سیاست زدگی و غرض ورزی جناحی برای زدن رقیب به زمین با همه ابزارهای ممکن هم توأم شده باشد، نتیجه چه خواهد بود؟ اکوسیستم نوپای کارآفرینی ایران در هفتههای گذشته در کانون توجه همان روحیه وکلید واژه ای معتبر تحت عنوان «نفوذ»، مورد سوء استفاده برخی رسانه ها قرار گرفت تا وانمود کنند بخشی از کار آفرینی ها بویژه در فضای مجازی، توطئه غرب برای نفوذ در اقتصاد و فرهنگ ایران هستند.
انگشت متهمسازی با هدف بهره برداریهای سیاسی اینک به سمت فضای کسب و کار مدرن و اکوسیستم کارآفرینی چرخیده است، اکوسیستم نوپایی که میتواند با متحول کردن فضای کسب و کار و جلب سرمایه گذاری و توجه به حفرههای موجود اشتغال کشور گام بزرگی در کاستن از میزان بیکاری باشد. سعید لیلاز، اقتصاددان و علی جاهدی، مدرس کارآفرینی در گفتوگو با «ایران» در تحلیل و ارزیابی این موج تازه از تنش آفرینیها سخن گفتهاند. لیلاز ریشه تحرکات عدهای علیه منافع ملی را به دلیل تحدید اختیارات و منافع گروهی خاص عنوان میکند که نان خود را در نبود فضای کارآفرینی کشور میدانند. علی جاهدی نیز بر این باور است که جریان سیاسی مذکور چندان صادقانه رفتار نکرده، در حالی که اکوسیستم کنونی کارآفرینی با مرارتها و صرف هزینههای بسیار به نقطه کنونی رسیده و توانسته نظر بسیاری از جوانان را به آینده کسب و کار و اشتغال در داخل دلگرم و مساعد کند. چکیدهای از گفتوگوی ما را با این دو کارشناس میخوانید.
انگشت متهمسازی با هدف بهره برداریهای سیاسی اینک به سمت فضای کسب و کار مدرن و اکوسیستم کارآفرینی چرخیده است، اکوسیستم نوپایی که میتواند با متحول کردن فضای کسب و کار و جلب سرمایه گذاری و توجه به حفرههای موجود اشتغال کشور گام بزرگی در کاستن از میزان بیکاری باشد. |
رقابت تاریخی بر سر برداشت بیشتر از کیک رانت و ثروت
دکتر سعید لیلاز اقتصاددان: در طول تاریخ کارآفرینان یا همان آنتروپرونرها – افراد پیشتاز و پیشرو در عرصه اقتصادی- مورد هجوم قرار میگرفتهاند اما علت هجمهها چیست و برای چه پیشتازان عرصه اقتصادی در طول تاریخ و در تمام جوامع با مشکلاتی مواجه میشدند. پاسخ یک جمله است: رقابت بر سر سهام ثروت و قدرت بیشتر. هر چند هجمههای اخیر به کارآفرینی درایران جنبه سیاسی دارد اما در نگاهی تاریخی باز متوجه میشویم که ماهیت دعوای داخلی امروز نیز همان سهم خواهی از منافع است. اگر به ساختار طبقات اجتماعی نگاه کنیم این طبقات در تلاشند تا هر یک سهم بیشتری از کیک رانت و ثروت بردارند و هر کس در این سهم خواهی احساس ضعف کند به تخریب دیگری میپردازد. این رقابتی است که از روز ازل تاکنون در کل جوامع بشری جریان داشته. اما تفاوت آن از کشوری به کشور دیگر به نسبت توسعه یافتگیها فرق دارد به طوری که هر چه توسعه یافتگی بیشتر باشد رقابت بر سر تصاحب کیک ثروت شرافتمندانهتر و هرچه میزان توسعه یافتگی کمتر، رقابت بدویتر و کثیفتر میشود. پس برای همین است که رقابتها در کشورهای پیشرفته در قالبهای مدنیتر و پیشرفته تری پیگیری میشود و در کشوری مثل ایران نسبت به کشور افغانستان باز رقابتها کمی بهتر صورت میگیرد. پس ماهیت دعواهای کل تاریخ بشر بر سهم خواهیهای طبقات اجتماعی بر سر ثروت است و اگر الان میبینیم که عدهای در داخل انگشت اتهام را به سوی آنتروپرونرها یا همان پیشتازان عرصه فنی، اشتغال یا تکنولوژی و تولید، نشانه رفتهاند به دلیل همان دعوای همیشگی است چراکه یکی از نقاط بروز دعوا کارآفرینی است.
ریشه مخالفت با اکوسیستم کارآفرینی چیست؟
اگر امروز در ایران ندای مخالفت با بخش پیشتاز اشتغال و فناوری شنیده میشود به دلیل آن است که این بخش به ضرر عدهای است که منافعشان در رکود و عدم اشتغالزایی و کارآفرینی است چراکه مدرن شدن اقتصاد، پیشرفت تکنولوژی و باز شدن فضای کسب و کار، گشایشهای بانکی و جذب تکنولوژی بالا در زمینه نفت و… سهم آنها را از رانتهای سودآور کم میکند و به عبارتی تهدیدی برای حاشیه امن شان محسوب میشود. برای بررسی هر ندای مخالفی در مرحله اول باید دید در ساختار سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیکی جامعه شما کجای سپهر اقتصاد ایستاده اید و نسبت شما با بازار چیست. لذا گروهی که منافع خود را از دست رفته میدانند در مقابل استارت آپها و مدرن شدن اقتصاد مقاومت میکنند.
خون دلها خوردهایم تا اکوسیستم نوپایی شکل بگیرد!
مهندس جاهدی، مشاور کسب و کار و مدیر مرکز رشد پارک علمی و فناوری خراسان رضوی: واقعیت این است که سالها سازمانهای علم و فناوری و متولیان آموزش کارآفرینی در کشور زحمات بسیاری کشیدهاند تا ضمن فراهم کردن فضا برای ایجاد یک فرهنگ خوب و پویا و ارزش آفرین، بخش قابل توجهی از جوانان را آرام آرام از افرادی مصرفکننده و بیانگیزه به نیروهایی تولیدکننده و پر انرژی تبدیل کنند تا آنها آینده شغلی خود را تنها کارمندانی بدون ریسک و حقوقبگیر نبینند و روحیه ریسکپذیری در آنها تقویت شود، تا آنجایی که به جای ترک وطن و دستیابی به آرزوهایشان از طریق ساخت و توسعه کشورهای دیگر، هدفشان ماندن و خدمت به وطن و خلق ارزش برای کشور خود از طریق کارآفرینی و تأسیس شرکتهای نوظهور و دانش بنیان باشد.
بازیهای سیاسیتان را جای دیگری ببرید؟!
امروز جریان نوین آموزشی و حمایتی کارآفرینی در کشور که توسط سازمانها و متولیان اصلی آن در کشور همچون وزارت علوم و معاونت علمی ریاست جمهوری و بخش خصوصی فعال پیگیری میشود بسیار کارآمدتر و مؤثرتر از شیوههای بیاثر قبلی بوده و ضمن تأثیر ویژه در افزایش روز افزون سرعت تحقق اقتصاد درون زا و مقاومتی و رشد شرکتهای دانش بنیان که از دغدغههای جدی رهبری در سالهای اخیر است، خوشبختانه توانسته است هیجان و تحرک در فرهنگ کارآفرینی مبتنی بر فناوری را نیز در جوانان ایجاد نماید. اما متأسفانه اخیراً اتفاقاتی در حال رخ دادن است که من بهعنوان یک مدرس کارآفرینی و عضو کوچکی از این اکوسیستم نگرانم، حتی اگر ما این حرکتها را سیاسی تصور نکنیم و بگوییم از روی دغدغهمندی و دلسوزی است قابل انکار نیست که این موجهای مخرب، تمام سرمایه گذاریهای کشور و زحماتی که طی این سالها برای رسیدن به نقطه اکنون کارآفرینی کشیده ایم، دچار خدشه خواهد کرد. نگرانیها آنجا شدت میگیرد که احساس میشود این برخوردها با جریانهای کارآفرینی ممکن است سیاسی باشد و ما در بازیهای سیاسی در داخل کشور، یک جریان مفید و مثبت ملی را نابود کنیم. امیدوارم این موضوع با تدبیر بزرگان مدیریت شده و جلوی نگرانی بیشتر بسیاری از نقش آفرینان حوزه کارآفرینی کشور گرفته شود.
حرف درست، شیوه نادرست را تطهیر نمیکند.
من تصور میکنم حرف درست همواره باید به مخاطب درست، به شیوه درست و با هدف درست بیان شود. اگر قبول کنیم جریان به وجود آمده علیه کارآفرینی به سبک نوین حرفش درست است یعنی پیش فرض را بر احتمال درستی و صحت نفوذ دشمن از طریق عناصر مختلف اکوسیستم کارآفرینی هم بگذاریم به نظر میرسد مخاطب و شیوه غیردرستی از سوی ایشان اتخاذ شده و امیدوارم هدف درست و غیر سیاسی در کار باشد. فرضیه نفوذ دشمنان و عوامل بیگانه در کشور برای همه دلسوزان این کشور فرضیه بسیار مهمی است که احتمال کمرنگ آن هم اهمیت دارد و قابل چشم پوشی نیست اما با وجود همین شرایط ما باید بدانیم مخاطب ما چه کسی است. در مورد اخیر یعنی مستند «شب نامه» نمیدانم چرا مخاطبین را رسانه، دانشجویان، کارآفرینان و مردم برگزیدهاند و شیوه بیان یک شیوه عوامانه از طریق فیلم مستند و مستندسازی و کانال در شبکههای مجازی است؟ با فرض صحت این موضوع، این یک مسأله کاملاً امنیتی است و مخاطب هم باید نهادهای امنیتی قرار گیرند، نهادهایی که دغدغهشان همین موضوع است و صلاحیت و ابزار بررسی و اعتبارسنجی و راستی آزمایی فرضیات مشابه و البته قدرت برخورد با آن را نیز دارند. چنانچه مخاطب دانشجو یا کارآفرین یا مردمی قرار گیرند که در جایگاه بررسی تهدیدات امنیتی نیستند چه انتفاعی به کشور رسانده ایم؟ چگونه از آنها انتظار داریم صحت ادعا و درستی و نادرستی موضوعات پیچیده امنیتی را تمییز دهند؟ تمام این مسائل در حیطه تخصص و وظایف و البته فهم نهادهای امنیتی است که عامه مردم از آن بیاطلاعند. حال اگر پیش فرض را قبول کنیم، این نهادهای امنیتی هستند که باید راههای مقابله با نفوذ را دریابند و با هدف جلوگیری از آن کشور اقدامات لازم را انجام دهند. تصور من بر این است که مخاطبین عام به این شیوه بیان موضوعی که از سوی هشداردهندگان طرح نفوذ در اکوسیستم کارآفرینی انتخاب شده، یعنی مستندسازیهای عوامانه نیازی ندارند. مخاطب درست با استفاده از اطلاعات دقیق و حقایق راه درست را در پیش میگیرد.
انتخاب مخاطب، عیار صداقت مدعیان است.
اگر دوستانی که پشت این جریانسازیها حضور دارند، صادق بودند در انتخاب مخاطب دقت بیشتری میکردند. یعنی اول دستگاههای امنیتی در جریان قرار میگرفتند و در درجه دوم مدرسین و استادان و مسئولان حوزه کارآفرینی و فناوری، در حالی که عملاً این اتفاق نیفتاده است ضمن اینکه ما نباید فرضمان این باشد که انگار همه برنامه ریزان و دست اندرکاران کارآفرینی نوین کشور نشستهاند و از صبح تا شب در راستای طرح نفوذ حرکت میکنند، این رفتار توهینآمیز نیست؟ به باور من انتخاب نادرست مخاطب، راه انداختن غلتک سنگین و از کنترل خارج شدهای است که در مسیر حرکت خود، ممکن است براحتی همه سازههای کارآفرینی خلاقانه و فن آفرینانه کشور را تخریب کند.
برخی پشــــت کلمـــــه نفــــوذ،شوهای عوامانه میگذارند.
آرزو میکنم این حرکت از روی دغدغهمندی و با هدف درست و از هرگونه پیگیری اهداف سیاسی به دور باشد. چون حرف زدن از نفوذ به بزرگنمایی و شوهای عوامانه نیاز ندارد. توجه کنیم که در صورت ادامه چنین روندهایی هر آنچه کاشتهایم خراب خواهد شد و باز برخواهیم گشت به همان خانه اول. ای کاش به جای فکر کردن به اینکه ایدههای جوانان ما را میدزدند بیشتر به فکر حراست از سرمایههای ارزشمند انسانی کشور بوده و نسبت به حفظ و ماندن این جوانان و جلوگیری از فرار مغزها دغدغه داشتیم. به نظر میرسد راهکار مقابله با چنین برخوردهایی در سطح کلان، از طریق تحلیل درست موضوعات و مدیریت آنها و جلوگیری از آلوده کردن فضای عمومی جامعه است.
منتشر شده در: